صفحه مریم سنجابی در فیس بوک
پست های پرطرفدار
-
من و تو و دوستانمون و همه انسان ها در این قطار شتابان با هم مسیر زندگی را طی میکنیم روزهای بهاری می اید و از پس آن تابستان گرم و پاییزهای...
-
می خواهم بگویم فرصت های زندگی و انتخاب های حساس خودتون رو براحتی از دست ندهید و براحتی اسیر رویاهای سراب گونه از هر نوعی که فکرش را میک...
-
این طرح ها رو یکی از دوستان برای من در فیس بوک ارسال کردند . حتما نظرتون رو در موردش بگید . در بخش قبلی به زمینه سازی برای عملیات فروغ ...
-
و اگر ذره ای شرافت برایت باقی مانده است... این نوشته ها را برای جهانیان و انتشار گسترده نمی خواهم، می دانم که بدستت خواهد رسید و خواهی...
-
فردی مذهبی با عقایدی که سخت علاقه به حس نوعدوستی داشتم حتی تحمل دیدن اشک یک بچه هم را نداشتم هر وقت بازار می رفتم یادمه با اینکه خودم هم ...
درباره من
- Unknown
برچسبها
- خاطرات مریم سنجابی (5)
- فرقه رجوی (5)
- مریم سنجابی (5)
- سازمان مجاهدین خلق (3)
- فروغ جاویدان (3)
- عراق (2)
- مریم (2)
- اشرف (1)
- انقلاب ایدئولوژیک (1)
- ترکیه (1)
- جنگ (1)
- جوانی (1)
- خاطرات (1)
- رها شده (1)
- سازمان مجاهدین (1)
- مرصاد (1)
وبلاگ شخصی مریم سنجابی. با پشتیبانی Blogger.
۱۳۹۰ آبان ۵, پنجشنبه
حدود 18 سال پیش دریک مراسم سراسر مسخره ونمایشی، مسعود رجوی با یک اعلام ناگهانی مریم رجوی را بعنوان رئیس جمهورشورای ملی مقاومت اعلام نمود. آن زمان مریم رجوی که حداقل ازعقل کمی، برخوردار بود با اینکار بشدت مخالف بود و در پاسخ اعلام شادی های ناآگاهانه نفرات میگفت شماالکی خوش هستید و من هم غرور دارم و حرف اصلی اش این بود که میدانست با اینکار مضحکه خاص و عام و همینطور مضحکه دنیای سیاست خواهد شد.
باری به هر جهت از آنجائیکه مسعود رجوی همواره تنها تصمیم گیرنده بلندپرواز سازمان بود حکم به اینکار را داده و در طی جلسات مبسوط و خسته کننده ،با تحلیل های غیرواقعی ، اهالی شورای ملی مقاومت را نیز به اجبار راضی به اینکار نمود.
پس از آن به فاصله کوتاهی مریم رجوی از سمت مسئول اولی سازمان نیز بصورت فرمالیستی استعفا داده، و او را رهسپار فرنگ نمودند که مجددا" طبق حربه های قدیمی سازمان و رجوی، باصطلاح شور وحالی دیگر به مواضع سیاسی سازمان و مبارزه بدهند و شاید بتوانند دوباره نیروهای بیشتری را به دور سازمان جمع کرده و از ریزش باقیمانده نیروها نیز جلوگیری کرده و با شانتاژ دیگری قدرت نمایی کنند.
اگر چه شاید اینکاربطور مقطعی کمی فایده و رنگ و لعاب برای تشکیلات و رجوی داشت ولی در همان سالهای اول بیش از هر کس دیگری مسعود و مریم رجوی به غلط کرده خود پی برده و راه پس وپیش نداشتند. و مشخص شد که هر سال بیش از سال پیش تشکیلات و فرقه رجوی در انزوا و تحلیل رفتن فرو می رود تاجایی که ازیک طرف استقبال و گرایش نیرو به طرف سازمان خشک شده و از طرف دیگر نفرات درون تشکیلات که هوشیار شده و پی به ماهیت فرقه گونه سازمان میبردند ، در درون تشکیلات زندانی شده و اجازه خروج نداشتند.
در اثبات این حرف بعد از برگشت مریم رجوی از پاریس در سال 76 نیزمسعود رجوی در یک موضعگیری داخلی دررابطه با انتخاب مریم رجوی بعنوان رئیس جمهوری گفت :
"اگر تا آخر دوره ریاست جمهوری خاتمی رژیم ایران سرنگون نشود بند " ر" یعنی ریاست جمهوری مریم رجوی خواهد سوخت وا لان دهسال از پایان اولین دوره ریاست جمهوری خاتمی می گذرد و هیچ خبری هم از سرنگونی نیست و به اعتراف خود رجوی الان دهسال است که این ریاست جمهوری پوشالی سوخته است .
ضمنا درسازمانی که ادعای انقلابی و دموکراسی دارد و خود را به عنوان مهمترین آلترناتیو سیاسی مطرح کرده ،حدود 18سال است که هیچ انتخاباتی حتی از نوع فرمالیستی آن برای گزینش رئیس جمهور انجام نگرفته است .
این ریاست جمهوری مادام المعر و تحمیلی تداعی کننده دیکتاتورهایی مانند صدام حسین ، حسنی مبارک ، بن علی ، قذافی و بشار اسد است که دهها سال تحت نام ریاست جمهوری برمسند قدرت بوده و می باشند
با اینحال به مصداق ضرب المثل معروف ایرانی " نگفتم سیاهدانه است" هر سال دراشرف نیز نیروهای نگون بخت را در سالگرد اعلام کردن مریم رجوی به رئیس جمهوریی که همواره درحسرتش باید باشند، به جشن و پایکوبی اجباری و واهی وامیدارند؛ گویا وی به ریاست جمهوری رسیده و بر مسند قدرت نشسته است!!!
یک هفته جشن! و پایکوبی آن هم برای آنچه که در آرزویش بود و نشد ؛و آنچه نقشه آن را کشیده بود و به آن نرسید.
تقریبا در این 18 سال بخاطر گول زدن مخصوصا" نفرات داخل اشرف هر سال از اول تا 30 مهرتمام نفرات را بسیج آماده سازی برای برگزاری یک سری مسابقات و جشن ها نموده و از صبح تاشب بایستی درکاری طاقت فرسا و خسته کننده و اجباری سرکنند و نهایتا یک هفته جشن و برنامه های تبلیغاتی مسخره را تدارک ببینند. تا نمایش تبلیغاتی بیرونی نیز ارائه کنند.
راستی حتی برای پادشاهان و پرنسس ها نیز در کدام کشور وفرقه و آیین هر ساله یک هفته تمام جشن گرفته میشود آن هم برای عملی انجام نشده و افکاری در اوهام؛ و آنچه که برای نفرات محکوم در اشرف باقی میماند خستگی و دربدری و دلقلک شدن وپیش بردن سیرک مسخره هرساله است .
که هیچگاه راه به جایی نبرده ونخواهد برد این است مبارزه " مقدس" که بایستی هرسال نمایش های اجباری و خسته کننده براه انداخت و جشن پیروزی و ریاست جمهوری به قدرت نرسیده را پاس داشت .
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر
پیام هایی که حاوی عبارات رکیک باشد نمایش داده نخواهد شد